۱۳۸۸ آبان ۱۴, پنجشنبه

دوستای بچگی

دیشب خیلی تصادفی وب لاگ "لیلا صادقی" رو پیدا کردم. به عنوان یه زبان شناس دنبالش می گشتم که یهو یادم اومد بچه که بودم همسایمون بود! چقد از اون سال ها می گذره و من اصلن یادم نبود هم چین کسی رو می شناسم!!!
چقدر خوش حال شدم از پیشرفتس, از موفقیت هاش, از پیدا کردنش. لیلا چند سال از من بزرگ تر بود و همیشه همه ی ما کوچیک ترها دل مون می خواست مث اون باهوش, درس خون و منضبط باشیم. لیلا همیشه شاگرد اول بود. حالا هردومون هم رشته شدیم و یه جورایی هم کار. بعد این همه سال...
نتیجه ی جست و جوی دیشب سراسر لذت بود اگر امیرحسین عزیز- برادر لیلا و دوست بچگی هام- هنوز پیشمون بود. وقتی فهمیدم امیرحسین فوت کرده, خیلی ناراحت شدم. بچه که بودم با امیرحسین و چندتا دیگه از بچه های محل دوچرخه سواری می کردیم و بابا همیشه باهامون می یومد و مراقبمون بود... چهره ی اون پسر کوچولوی تپلی با اون دوچرخه ی آبیش الان تو ذهنمه. اسمش امیرحسین بود...
موفق باشی, دوست گلم لیلا جان. روحت شاد, امیرحسین عزیز. روحت شاد, بابا و مرسی خدا جون که منو بردی به دوران خوش کودکیم...

۲ نظر:

  1. سلام، چقدر یه سیستم باید سنگدل باشه که نظرات من رو بدزده و منتشر نکنه. خانم من یه روز کامنت شما رو تو وبلاگم خوندم و بعد اومدم بهتون سر زدم. از قضا آخرین پست شما "ملاصدرا میگوید..." بود. اون پست یه از صبح تا شب جلوی من باز بود و من فکر کنم دیگه الان اون پست رو از حفظم. در همین احوال هر از گاهی یک کامنت برای حضرت عالی مینوشتم و تا دکمه انتشار رو میزدم کامنت نازنینم میپرید و من مثل مونگولا هاج و واج میموندم که آخه چرا؟!!!
    امشب هم تا حالا یک کامنت قربانی داشتم. اگر این یکی هم بخواد قربانی این سوسول بازی های بلاگر بشه ...
    میدونی... بازم فرا میام براتون یه نظر میدارم همین حرفها رو توش تکرار میکنم وازتون میپرسم واقعا اون حرفها، حرفهای خود ملا صدرا بود؟
    شما که انقدر منابعتون قویه یه چند تا هم به من معرفی کنید لطفا...

    پاسخحذف
  2. دوست عزیز:
    1.راستش یادم نیست کی و کجا براتون کامنت گذاشتم. ممنون می شم یه کم راهنمایی کنید.
    2.بله دیگه- بلاگر هم گاهی بله...
    3.اگر اون پست منبع مشخصی داشت حتمن می نوشتم. شاید بهتر باشه عنوانشو تغییر بدم: "می گویند ملاصدرا می گوید...".
    4.محتوای مطلب رو انقد دوس داشتم که اون پستو بهش اختصاص دادم و چون شنیده بودم از گفته های ملاصدراس خودمو ملزم دونستم به نحوی اسمشو بنویسم.

    پاسخحذف