ماهور می خواهد بماند. دیروز تلفن کرد و گفت. تو هم که برگشتن ات از روی ناچاری ست؛ می دانی نمی آیم، لااقل به این زودی ها. حامد و مرضیه رفته اند. عمه جان از درست شدن کار مریم می گوید. سوده و محسن برای خداحافظی می آیند. رضا هم که دنبال مدرک تافل است. گودبای پارتی پسر خانم X- دوست مامان- و دختر و داماد آقای آن یکی X- همسایه ی روبه رویی دایی جان- هم که هم زمان شد با رفتن نوشین، اواسط تابستان گذشته بود و...
همه رفته اند؛ همه که می گویم، یعنی خیلی ها. بقیه هم اگر در حال رفتن نباشند، لااقل به آن فکر می کنند. چیزی نمی گذرد که تعطیلات نوروز را یا تنها در خانه ایم، یا تنها در سفر، و برای به جا آوردن مراسم دیدِ بدونِ بازدید، تنها کمی پس انداز و در دست داشتن پاس پورتی با حداقل 6 ماه اعتبار از تاریخ پرواز، کافی ست! می بینی!؟ این روزها مردمان آن سر دنیا، همه، فارسی حرف می زنند؛ همه که می گویم، یعنی خیلی ها...
پ. ن.: چه قدر مدرسه ها دور شده اند! دلم برای بچگی هایمان، برای همه ی شما تنگ است. می آیید؟
اعدام یوسف جمشیدی در بندرعباس
-
سازمان حقوق بشر ایران؛ ۱۳ آذر ۱۴۰۴: حکم اعدام دستکم یک زندانی بلوچ بهنام
یوسف جمشیدی (سهرابی) که پیشتر با اتهام «قتل عمد» به قصاص نفس محکوم شده
بود، در ...
فاميل يكي كه ميشناختمش مي گفت با از ياد بردن چيزي عوض نميشه ! اگه من ، شما و ايشون بشيم يه جامعه آماري مثل هميشه حق با ماست !
پاسخ دادنحذفشما اجازه داريد اين نظر رو پاك كنيد !
سر بلند باشيد ...
به همه اونهایی که رفتن یا میخوان برن حق میدم، ولی برای همه اونهایی که میتونن برن ولی ترجیح میدن که بمونن و کشورشون رو بسازن و کاری کنن که نسلهای بعدشون دیگه مجبور نشن برای داشتن یه زندگی بهتر از دیارشون دل بکنن، احترام بیشتری قائلم. خدا به هر دو گروه کمک کنه.
پاسخ دادنحذفخوشحال باش از اینکه داداشت تصمیم گرفته برنگرده . اینطوری تو شرایط بهتریه عزیزم. اما اونهایی که باعث میشن امثال این افراد برن بمونن و نیان به جامعه آسیب جبران ناپذیری وارد کردن.البته آدم نمیدونه با این دلتنگی چکار کنه.
پاسخ دادنحذفبا نظر امیر موافقم.
پاسخ دادنحذفپینوشت: جدیدا شده ص پ ! فقط هم جمله های این و اون و تکرار میکنه. D:
من هم دلم برای آن روزها ... بچگی هایم را می گویم ... تنگ شده
پاسخ دادنحذفتافل لعنتی.....
پاسخ دادنحذفمن اين روزها دلم براي همه چيز تنگ است.
پاسخ دادنحذفبابت اون كامنت هم ممنون عزيزم.
راست میگی. همه تو فکر رفتنند. اما دست خودم نیست هر کی می بینم داره میره خوشحال میشم میگم برید که آینده ی بهتری پ یش روتونه!
پاسخ دادنحذفyani to khodet belakhare nemiri ?! yekam fekr kon.
پاسخ دادنحذفای وای ناراحتی !
پاسخ دادنحذفغصه نخور بابا جان من، تو واقعا اینقدرررررررررررررر ..... آخ آخ نه ديگه ....
پاسخ دادنحذفيه قرار بذاريم هي بستني بخوريم ؟
دلم می خواد یه روزی بیاد که هیچ کسی مجبور نباشه بره.
پاسخ دادنحذفتو باش ما میایم ...
پاسخ دادنحذفیالا بپر بغل داداش آشتی ... اومدی آ .
نوشته ت راجع به مادرجون بیست بود ...
روی ماه ت رو میبوسم.
che mikoni? khobi? face nisti chand vaghte. sakht nagir dokhtar. boro ba marmar bastani bokhor halesho bebar. rasti link inja ro mahoor dad. take care.
پاسخ دادنحذفاینجوری حرف زدنت مثل خیلیا باعث می شه دل آدم بگیره یعنی اینا که موندن ماها آدم نیستیم؟ خودت چی؟ اصلا تنهایی یعنی چی؟ یه چیزی رو یادت باشه ما همیشه جلوی پامون رو می بینیم یه کم که دورتر رو نگاه کنیم کنیم چیزای دیگه ای رو هم می بینیم ببخشید یه کم تند حرف زدم آخه تو اولین نفری نیستی که این روزا اینجوری می گه و می نویسه آخرین هم نیستی ظاهرا. همین
پاسخ دادنحذفمرسی دوست خوبم از اون سایت.. چقدر جالب بود:)
پاسخ دادنحذفمن که میگم خوشبحال اونا که رفتن یا میتونن برن. توهم ازاونانیستی که تا اخربمونن. تو هم میری. ببخش ولی به این حرفتم میگم ژست روشنفکری.برو تو همون فاز قبلی.
پاسخ دادنحذفراستی من سئوالم رو برات میل کنم جواب میدی؟
این حرفها اصلا بهت نمی یاد. مطمئنم دلیلش دلتنگیه مونتی یکی یه دونه. داداش مهربونه هم دریاب. اون سایته هم با حال بود واسه من 3743 شد.جمعه می بینمت. گلللللللللللل
پاسخ دادنحذفتازه ناچار نیست بیاد دوست داره بیاد
پاسخ دادنحذف;)
u r right; they`re right, 2 & u`ll probably change ur mind soon & join them.
پاسخ دادنحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخ دادنحذفما هممون رفتني هستيم ! اونجا نه از اينجا ! الان نه يه وقتي ! زندگي همينه ...
پاسخ دادنحذفبه همه ی دوستای خوبم: مرسی که این جا رو می خونید و نظرتونُ می گین. راستش رفتن یکی از برنامه های آتی و تحصیلی منم هست. واسه موندن و برنگشتن هم، لااقل الآن، چیزی نمی تونم بگم. با اوناییَم که رفتن مخالف نیستم و... اما هیچ کدوم از اینا دلیل نمی شه دل تنگ آدمایی نباشم که بخشی از کودکی، خاطرات، زندگی و بخشی از وجودم بودن و هستن. همین!
پاسخ دادنحذفبه آرام و رنگینک: خواهش می کنم.