۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

مخلوقِ يك مترجم!

- ناتورِ دشت رو خوندي، عزيزم؟
- اوهوم...
- خب، نظرت چيه؟ چه طوره؟
- خييييلي خوبه. با هولدن كه آشنا مي شي، تازه مي فهمي اون قدرا هم بد نيستي.
- آها! مي گم بد نيست يه نگاهي هم به ناطور دشت بندازيا...
- آره!؟
- آررره، خب...
- چشم!
- بي بلا. :)

۲۳ نظر:

  1. سلام.
    نمی دانم چطور از لطف و توجه شما تشکر کنم. راستش تابه حال زیاد نوشته ام، دردی چاره نشد. شاید وقتش باشد که کمی بخوانم. در ضمن تا وب نویسانی چون شما باشند، دکان ما تخته خواهد ماند. ما که از این کسادی راضی هستیم. خدا سایه تان را کم نکند.

    Not in words, in silences
    Between, meaning lies:
    words embrace
    The known, but who impart to us
    Our shared secret
    Kathleen Raine

    پاسخحذف
  2. ایضا امیدوارم پست قبلی تان شوخی سیزده نباشد. چه در ایام اخیر این شوخی های ی مزه از سوی همه نهاد های رسمی و غیر رسمی باب شده. گور .... شاه ریچارد دوم هم کرده.

    پاسخحذف
  3. سلام،
    خوب معمولا کم پیش میاد که اگه مثلا دو یا بیشتر از دو تا ترجمه از یه اثر شده باشه مردم هم هر دو(چند)تای اونها را بخونن. حتی ممکنه کسی از این موضوع که چند تا ترجمه وجود داره خبر هم نداشته باشه. دیگه بر میگرده به شانسش و اینکه اون آقاهه توی کتاب فروشی کدوم یکی از ترجمه ها رو بهش پیشنهاد کنه یا دوستش کدوم یکی رو بهش کادو بده یا ...
    و کلا همه اینها رو گفتم که بگم آقای گوریل فهیم در اینجا:gouril.blogfa.com/post-413.aspx
    توضیحات جالبی در خصوص هر دوی این ترجمه ها دادند. شاید اگه کسی هنوز کتاب رو نخونده باشه نوشته ایشون بتونه بهش کمک کنه.

    پاسخحذف
  4. در بازار ترجمه، صناعتی توسط دوستان گرامی ابداع شده به نام اسکی کردن، در این صنعت شما یک یا بیشتر نسخه از ترجمه کاب پرفروشی فرددی رو جلوی روی مبارکتون می گذارید و شروع به خلق ترجمه جدیدی بدون حتا یکبار مراجعه به متن اصلی می کنید. در حقیقت تلاش برای دوباره نویسی که شبیه اولی به نظر نیاید و Paraphrase جایگزین ترجمه یا Translation میشه. گمان می کردم این صناعت ادبی مخصوص کتب تخصصی بویژه کامپیوتر باشه یا حداکثر تب هری پاترخوانی رو ارضا کنه اما امیدوارم به رمان کشیده نشه و بزودی شاهد ترجمه ای به نام "در و داش کریم اظوف" یا کتاب "اسکل" از آثار داستایوفسکی نباشیم.
    البته ظاهرا قدیم‌تر وضع فرق می‌کرده و مثلا در ترجمه کمدی الهی مترجم دوست داشته چیز دیگه ای بنویسه که به عقل دانته نرسیده بوده و جالبه فردی مثلا خانم فریده مهدوی دامغانی هر چه تلاش می کنه نمی تونه جلوی تجدید چاپ ترجمه نادرست رو بگیره.

    پاسخحذف
  5. هر چند وقت يكبار بيا و دار و ندارمونو بزن درب و داغون كن شونه بالا بنداز و برو همكلاسي....
    درست ميگي منتها خداوكيلي چطور ميشه نشست و همه ترجمه هاي يك اثرو خوند؟!يا بايد كلا قيدشو زد و بيخيال شد كه نميشه يا بايد ورژن اصلي بخوني اونم اگه از پسش بربياي يا بايد يه نظارتي چيزي اعمال بشه.ملت كه مالتي تاسك نيستن وقتم ندارن. حالا اوني كه آقاي كريمي ترجمه كردن همون ناطور هست ديگه درسته؟
    --------------------------------------------
    مسعود جان قدمت به روي ديده. روپوستي بيا پسر نه زير پوستي . شديد دلمون برات تنگ شده رفيق. :))
    --------------------------------------------
    امين جان در خفقان دروغو نيرنگيم درست اما نميشه يه گوشه نشست و مظنون ياب بدست شد پسر. خداروشكر عصر چاپار به پايان رسيده. يه چرخي بزن يه بررسيي چيزي ببين دوروبرت چه خبره رفيق . راست كيه دروغ كدومه ؟ قوه تشخيصتو دست كم نگير جانم روش حساب كن. اينجوري آدم ميفهمه چند مرده حلاجه. اشتباهم كه بكني باكي نيست ميشه زمينه براي اشتباه نكردناي بعدي. با خارج گود نشستنو از پيش قضاوت كردن نه روزگار عوض ميشه نه آدماش نه منو شما چيز يادميگيريم. خودت به نتيجه برس اونوقت عمل كن نذار عوامل خارجي به سمتي ببرنت كه ميخوان.شرمنده پرگويي كردم.
    ---------------------------------------------
    خانوم زيادي ديوارتو سياه كرديم ببخشيد

    پاسخحذف
  6. نمیدونم چرا تا به حال دست نداده من این ناتور دشت رو بخوونم حتا ناطور دشت رو هم نخوندم:-))

    پاسخحذف
  7. من پيشنهاد ميكنم ناتور يا ناطورو نخونيم به جاش خود Catcher In The Rye رو بخونيم. ;)

    پاسخحذف
  8. درود ...
    من که از ناتور/طور ها دور بوده ام ... اما این دلیل نمی شود از "اسکل" پالاش خوشم نیاید و منتظر فروش بی نظیر این شاهکار داستایوسکی پس از مرگش و اختصاصاً برای خوانندگان فارسی زبان نباشم!

    پاسخحذف
  9. ?Etaate amr Reza jan.Haloahval chtore mohandes

    پاسخحذف
  10. بر عکس خیایا من هیچ از این کتاب خوشم نمیاد اما جاش فرانی و زویی معرکه است نه؟

    پاسخحذف
  11. vaghean doniaie tarjome doniaie ajibie. ma ino midunim che berese be ahle fan!

    پاسخحذف
  12. اتفاقا يكي از استادامون ترم پيش مي گفت انگار نه انگار هولدن آقاي نجفي هولدن معروف سلينجر هستش. با هولدن آقاي كريمي هم خيلي فرق ميكنه. دلت واسش نمي سوزه و هرچي سرش مي ياد مي گي حقشه چون تخسه خيلي و اساسا مودب نيست. هولدن واقعي انگار يه شخصيت خاص و قابل احترام داره كه اين نداره مونتييييييي.
    گللللللل

    پاسخحذف
  13. والله من هيچكدوم رو نخوندم
    ولي ببين اين دو تا چقدر بپسي واسه هم باز ميكنن!!!!! از قديم گفتن دوري و دوستي . ايننننه =)))

    پاسخحذف
  14. توی ستاد انتخاباتی درویش بودم یواشکی اومدم احوالتون را بپرسم ... زنده باشی دوست عزیز.

    پاسخحذف
  15. قالب نو مبارک!
    امیدوارم لطیف هم دیگه عینکی نشه!!
    درود ...

    پاسخحذف
  16. قالب نو مبارک شازده خانوم
    و ...
    آخخخخخ گفتی ،
    آخخخخخ گفتی ،
    داغ دلم تازه شد ...

    پاسخحذف
  17. كشمكش ترجمه و حقيقت در كجا حادث ميشود؟ روي كاغذ سفيد؟ در ذهن خواننده؟ در ذهن نويسنده؟ جاي ديگر؟كجااااا؟

    هيچ معلوم هست توووووووووووووووووو كجايي؟!؟!؟!؟

    پاسخحذف
  18. ناطور دشت حرف نداره.قالب نو مبارك عزيزم.از فقبليه خيلي بهتره ها.

    پاسخحذف
  19. خوشگلتر شده عزيزم.مباركه اول فكر كردن اشتباهي رفتم خونه مردم =))

    پاسخحذف
  20. سلام.
    آخیش. مبارک باشه.
    دلمون باز شد.
    چه عجب عوض کردیدش.
    ......................
    نه منظورم اصلا اینطور که شما فرمودید نبودش. حتما اگر حرفی که ارزش زدن داشته باشه پیدا کنم خواهم نوشت. متاسفانه خیلی سرم شلوغه.

    پاسخحذف
  21. جی دی سالینجر
    فرانی و زویی
    منتظر مطالب بعدیتم

    پاسخحذف