۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

فردا

این نوشته ی "هاجر" رو خیلی دوس دارم. 22 بهمن 82 نوشته شده، ولی من هر چند وقت یه بار می خونمش، مثل امروز.

فردای تو روشن است
بدان سان که تو بنیاد می نهی
و چون از گذشته به امروز سفر کنی
هرگز نیاز بدان نیست که تیرگی های ایام رفته را همراه خویش بری.
امروز،پدیده ای شگفت انگیز است
سرشار از توان و امکان
تا زندگی را بدان بنا کنی که آرزو داری.
امروز، سرآغاز بخت توست
اولین گام به راه های نو
و دستی به سوی هم بستگی های نوین.
امروز، نیک وقت آنست تا به یاد آری
نیروهای شگرف خداوندگار آن تو
که شادمانی را به زندگیت ارمغان تواند داد
رضایت را و عشق را
و اکنون وقت آنست که خویشتن را دریابی
و عشق را به خود هدیه دهی و بردباری را
که سخت نیازمند آنی...

هیچ نظری موجود نیست: