۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه

سكوت‌ و كار كردن‌ درعمق

… و من چقدر دلم گرفته بود؛
و من چقدر دلم گرفته است، هنوز!

پ. ن.: پیش آر پیاله را که شب می گذرد...

۱۰ نظر:

  1. ای منحنی سینوسی زندگی!
    دوستان دلشان موج سواری می خواهد.
    دوستان را دریاب.

    پاسخ دادنحذف
  2. کار کردن در عمق چه تعبیر جالی کاملن حسش کردم

    پاسخ دادنحذف
  3. chera harfi nazadi? chera hamaro ba sokutet bohtzade kardi? taze dele xodetam gereft! delxor nasho vali tavazoe bish az had oje ghorure.

    پاسخ دادنحذف
  4. Karet dorost bude vase chi delet gerefte?!Darzemn in post vase oun bande khodaei ke dar jaryan nist kheyli mobhame dust jun.Bo0s

    پاسخ دادنحذف
  5. و من چقدردوست دارم جلسه دفاع مرابیاییدهنوزD:

    پاسخ دادنحذف
  6. چقدر گرفته دلت،مثل آنكه تنهايي.چقدر هم تنها.خيال مي كنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستي.

    پاسخ دادنحذف
  7. این خانمه همینطوریه مونترا.اصلا کارش اینه. ولش کن. یه بار این بلا رو سر مهرداد آورد.

    پاسخ دادنحذف
  8. ساقي غم فرداي حريفان چه خوري ؟

    پاسخ دادنحذف
  9. به امیر: شما رو نیز به موج سواری فرا می خوانم دوست عزیز. (:
    به رضا: من که گفتم حتمن می یام!
    به آرام : نه عزیزم- تنها نیستم و خوبم. فقط یاد بخش هایی از در ستایش شرم حسن قاضی مرادی افتادم. اون جا که می گه: " ما ایرانیان چه آسان و با شیفتگی به انتقاد از دیگران می پردازیم ـ انتقادی که در اساس، برچسب زدن است و نه انتقاد کردن ـ و چه دشوار به انتقادی که از ما می شود اعتنا می کنیم. نفرت ما عمومنً متوجه کسانی می شود که با انتقاد از ما، خود معیوب و ناراست ما ، یعنی خودی که باید باعث شرم ما شود، را پیش چشممان قرار می دهند. چرا؟ "

    پاسخ دادنحذف