۱۳۸۸ بهمن ۲۲, پنجشنبه

كي مي دونه چند تا كتابِ ديگه هست!؟

بارت در پژوهش خود درباره ي "سارازين" بالزاك، تمايزي ميان متون "خواندني" و "نوشتني" قائل مي شود. اين تمايز برجستگي مشخص تري در مقايسه با تقابل ميان "اثر" و "متن" مي يابد. متن "خواندني" معطوف به بازنمايي بوده و، در نظر بارت، هم نشيني بسيار نزديكي با رمان واقع گراي قرن نوزدهمي دارد؛ بارت اغلب اين متن را متني "كلاسيك" و در تقابل با متن "مدرن" محسوب مي كند. اين متن "خواندني"، خواننده را به سوي يك معنا ره نمون مي شود، معنايي كه اين توهم را خلق مي كند كه توسط يك آواي واحد ايجاد شده و از اين رو نيروي امر بينامتني را ناچيز جلوه مي دهد (بارت، 41:1947). "خواندني" ناميدن چنين متني به معني برجسته ساختن شيوه ايي ست كه خواننده اش از آن طريق در موضع يك دريافت كننده ي نسبتن منفعل مي ايستد: وظيفه ي خواننده، پي گيري سير خطي قصه تا رسيدن به حقيقت- حقيقتي كه جا گرفته در پس رخدادهاي روايت شده، فرض مي شود- است، حقيقتي كه در نهايت در پيش او فاش مي شود. از اين رو، متون "خواندني" ايدئولوژي ها و اسطوره هاي فرهنگي يي را تقويت مي كنند كه بارت به صورت نمادين با اصطلاح "هم سازه"، تعريف شان مي كند. "هم سازه"، نشان گر و در واقع مجسم كننده ي اين ايده است كه معناي ثابت ممكن بوده، كه براي دال هاي متن مي توان مدلولي يافت، كه زبان به صورت سرراست مي تواند جهان را بازنمايي كند، كه يك مولف يا يك خواننده درنهايت مي تواند حقيقتي را بر زبان جاري كند.

گراهام آلن- بينامتنيت- پيام يزدان جو

پ. ن.: وقتي يهو بعد از 6 سال تصميم مي گيري رشته تحصيلي تو تغيير بدي، كم ترين ضرري كه متحمل مي شي دير خوندن- در واقع به موقع نخوندن- كتاب ها و مقاله هاي مهم و تاثيرگذاريه كه هميشه در دست رس بودن، ولي هيچ وقت نديدشون و ضرورت خوندشون رو احساس نكردي... هرچند، باز جاي شكرش باقيه كه اين تاخير 6 ساله بوده، نه 60 ساله!

۷ نظر:

  1. سلام.
    هر چه باشد، ما ادبیات کلاسیک را همچنان خواهیم خواند.
    انشاالله که در این زمینه موفق باشید.

    پاسخحذف
  2. سلام،
    راستش نمیدونم این احساس من درسته یا نه؟ این که وقتی یه موضوع رو به صورت آکادمیک دنبال میکنی خودت رو از لذتی که قبلا با نگاه غیر تخصصیت به اون موضوع داشتی، محروم میکنی. مثلا کسی که به جای خوندن یه شعر و لذت بردن از اون خودش رو درگیر وزن و قافیه و عروض و فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن میکنه میتونه همون لذتی رو که سابقا از زمزمه کردن یه شعر میبرد، دوباره تجربه کنه؟

    پاسخحذف
  3. جالب بود . چیزی در مورد متن های خواندنی و نوشتنی نمی دونستم ... مرسی .

    و ... تا حدی با نظر آقای امیر موافقم ... تا حدی البته .

    پاسخحذف
  4. خب راستش، همون طور كه به امير هم گفتم، خيلي باهاش موافق نيستم، چون نگاه آكادميك به يه موضوع نگاه غيرآكادميك رو از بين نمي بره كه هيچ، افق/افق هاي جديدي هم به اون اضافه مي كنه؛ و همين موضوع لذت خوانش رو چند برابر مي كنه. :)

    پاسخحذف
  5. یعنی تو ضمیر ناخودآگاه آدم تاثیر نمیذاره؟ که مثلا وسط خواندن یه متن ادبی دنبال فعل و فاعلش بگردی بی آنکه درگیر احساس مستتر در نوشته بشی؟

    اگر نشه که عالیه...

    پاسخحذف
  6. خب، به همين خاطر مي گم لذت خوانش رو بيش تر مي كنه! عميق تر مي خونيش...

    پاسخحذف
  7. من كه نفهميدم اين خواندني با نوشتني فرقش چيه مهندس جان. بعدا برام توضيح بده .

    پاسخحذف