آقاي درويش پدر! اولين باري كه اين تركيب در ذهنم شكل گرفت، ايشان را پدرِ بزرگ (با سكون گاف) مردِ فعلن كوچكي مي دانستم كه باغ انار چشم هاي روح اش روزنه اي بود به سوي فردايي به تر با جواناني كوشاتر، جسورتر، شجاع تر، آماده تغییر و هنجارشکنی، بی باک در هنگام پرسش گری و مسئولیت پذیرتر (اين ها دقيقن صفات هستن كه خودشون، قبلن، به كار بردند.). من، ميهمان واحد آقاي درويش پسر- سرو وب لاگستان- بودم كه به "دل نوشته ها" راه يافتم؛ و چيزي نگذشت تا فهميدم- با تمام وجودم حس كردم- "دل نوشته ها" فقط يك عنوان صوري نيست؛ كه خودش است در معناي واقعي خودش؛ كه از دل بر مي آيد و لاجرم بر دل مي نشيند. بي درنگ هم راه شدم، بي آن كه بدانم چه گونه! و در مقابل خود، انسان بزرگي را ديدم كه ذاتن پدر بود؛ نه پدر يگانه فرزند دوست داشتني اش، كه پدر دل سوز تمام فرزندان ايران زمين، كه پدر طبيعت اش و دارايي هايش؛ پدر وطن... كه همان آقاي درويش "پدر"! پذيرا،مهربان، متعهد و...
بكر بود و عجيب، جايي كه نه فقط از نوشته هايش آموختم، كه غرق سبزانديشي و طراوت ره گذران ژرف انديشي شدم كه اغلب مي آمدند، مي خواندند، مي نوشتند و مي رفتند تا فردا كه دوباره بيايند، بخوانند، بنويسند و... تا ديگر، چون من- بي آن كه بدانند- ره گذر نباشند!
بكر و عجيب است، وب لاگ ستان "درويش"ها با تمام شلوغي اش؛ و خاصيتش است بازآمدن، از نو ديدن و انديشيدن، "خود" شدن، آشتي كردن، و با صلح پيش رفتن.
واحدي ديگر از اين مچموعه ي سبز، كه اين روزها ششمين بهار زندگي اش را در آغوش كشيده و به قول سروي دارد قد مي كشد- راه روي خرد "درويش"گونه اي را دربرمي گيرد كه نام اش زينت بخش سردر آن است: مهار بيابان زايي- و نه بيابان زدايي؛ نگاهي نو و راه كاري نو به پديده ي طبيعي بيابان. از اين بخش محال ست گذري انديش مند به درون، بي توجه به نگاه دقيق مستتر در نام اش. از درون چيزي نمي گويم چرا كه آن جا را آن قَدَر نديده ام و نمي شناسم كه "اروند نوشته ها" و "دل نوشته ها" را، اما با نگاه ناب اش آشنام. نه از جنس نوميدي ست، نه از جنس خشم؛ كه تارهايي دارد از تعهدي آگاهانه و دل سوزي هايي هوش مندانه؛ و پودهايي از جنس تلاش، اميد وصداقت.
و من، نه فقط امروز كه هرگز، براي چندصدساله شدن و باستاني شدن اين مكان مقدس- هرچند مجازي- دعا نمي كنم (!) كه "ايمان" دارم به مانا بودنش؛ چرا كه اين نهال ريشه در عشق دارد و اشتياق؛ و نه تنها در فضاي گسترده ي اين عالم مجازي كه در وسعت بي انتهاي ذهن مخاطبانش مهرورزانه ريشه دوانيده و پيش رفته. چنين نهالي، بي شك، استوار خواهد ماند و پا برجا؛ و در فيض آسمان. آمين.
بكر بود و عجيب، جايي كه نه فقط از نوشته هايش آموختم، كه غرق سبزانديشي و طراوت ره گذران ژرف انديشي شدم كه اغلب مي آمدند، مي خواندند، مي نوشتند و مي رفتند تا فردا كه دوباره بيايند، بخوانند، بنويسند و... تا ديگر، چون من- بي آن كه بدانند- ره گذر نباشند!
بكر و عجيب است، وب لاگ ستان "درويش"ها با تمام شلوغي اش؛ و خاصيتش است بازآمدن، از نو ديدن و انديشيدن، "خود" شدن، آشتي كردن، و با صلح پيش رفتن.
واحدي ديگر از اين مچموعه ي سبز، كه اين روزها ششمين بهار زندگي اش را در آغوش كشيده و به قول سروي دارد قد مي كشد- راه روي خرد "درويش"گونه اي را دربرمي گيرد كه نام اش زينت بخش سردر آن است: مهار بيابان زايي- و نه بيابان زدايي؛ نگاهي نو و راه كاري نو به پديده ي طبيعي بيابان. از اين بخش محال ست گذري انديش مند به درون، بي توجه به نگاه دقيق مستتر در نام اش. از درون چيزي نمي گويم چرا كه آن جا را آن قَدَر نديده ام و نمي شناسم كه "اروند نوشته ها" و "دل نوشته ها" را، اما با نگاه ناب اش آشنام. نه از جنس نوميدي ست، نه از جنس خشم؛ كه تارهايي دارد از تعهدي آگاهانه و دل سوزي هايي هوش مندانه؛ و پودهايي از جنس تلاش، اميد وصداقت.
و من، نه فقط امروز كه هرگز، براي چندصدساله شدن و باستاني شدن اين مكان مقدس- هرچند مجازي- دعا نمي كنم (!) كه "ايمان" دارم به مانا بودنش؛ چرا كه اين نهال ريشه در عشق دارد و اشتياق؛ و نه تنها در فضاي گسترده ي اين عالم مجازي كه در وسعت بي انتهاي ذهن مخاطبانش مهرورزانه ريشه دوانيده و پيش رفته. چنين نهالي، بي شك، استوار خواهد ماند و پا برجا؛ و در فيض آسمان. آمين.
پ. ن.: از بعدازظهر تا حالا، يه چيزي مدام داره بِهِم مي گه- شايد به خاطر دوستاني كه تا حالا به هم سايه ي مجازي من سرنزدن و ايشون رو خيلي نمي شناسن- اين نوشته رو اين جا ثبت كنم. درست بودن يا نبودن اين كار رو واقعن نمي دونم، اما چون ضرورتش رو احساس كردم... انگار گاهي "ضرورت داشتن" با "صحيح بودن"، هم عرض نيست و تو ناگزيري به انتخاب! پس برداشت آزاد است.
بعدنوشت: در مسابقات بینالمللی وبلاگهای برتر جهان که امسال ششمین دورهی آن توسط سرویس جهانی دویچه وله – صدای آلمان – و همکاری بسیاری از رسانههای مشهور و معتبر جهان برگزار میشود، در مجموع ۸۳۰۰ وبلاگ در رقابت پذیرفته شدند که در نهایت، از جمع آنها، ۱۸۷ وبلاگ توانستند به مرحلهی نهایی مسابقه که از ۲۴ اسفند سال گذشته (۱۵ مارس) شروع شده، برسند.
در حوزه محیط زیست هم، وبلاگ مهار بیابان زایی یکی از ۱۱ وبلاگ برگزیده این بخش است که به همراه ۱۰ وبلاگ دیگر از ۱۰ کشور جهان تا ۱۴ آوریل (۲۵ فروردین ماه جاری) فرصت دارد تا در نظرسنجی جهانی و مردمی این مسابقه بخت خویش را بیازماید.
برای شرکت در این مسابقه و رأی دادن به وبلاگ محبوب خود، باید نخست به این صفحه رفته و سپس بخش مسابقه محیط زیستی (تغییر اقلیم) را پیدا کرده و بر روی وبلاگ مهار بیابانزایی کلیک کنید تا احضار شود و سپس بر روی این علامت کلیک کنید و در انتهای صفحه نام خود و کد مربوطه را درج نمایید تا یک رأی به حساب محیط زیست و ایران وارد گردد. [برگرفته از http://biaban.darvish.info/]